loading...

مخزن استیل

بازدید : 0
پنجشنبه 24 بهمن 1403 زمان : 21:56
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مخزن استیل

مقاله آشنایی با مخازن استیل

در همین ابتدا به بررسی دقیق و خلاصه وار این ویژگی‌ها بپردازیم تا در ادامه بتوانیم به صورت تخصصی تر در مورد این محصول صحبت کنیم. پس پیشنهاد میکنم تا انتهای مطلب همراه ما باشید.

ویژگی‌ها

ترکیب فولاد ضد زنگ (استیل)

فولاد آلیاژی از آهن و کربن است. فولادهای ضد زنگ فولادهایی هستند که حداقل 10.5 درصد کروم، کمتر از 1.2 درصد کربن و سایر عناصر آلیاژی را شامل می‌شوند. مقاومت به خوردگی و خواص مکانیکی فولاد ضد زنگ را می‌توان با افزودن عناصر دیگر مانند نیکل، مولیبدن، تیتانیوم، نیوبیم، منگنز و غیره افزایش داد .

واکنش به تماس با هوا، رطوبت یا آب

در تماس با اکسیژن، یک لایه اکسید کروم بر روی سطح ماده تشکیل می‌شود. این لایه غیرفعال از آن محافظت می‌کند و توانایی بی نظیری برای تعمیر خود دارد .

زیبایی شناسی

فولاد ضد زنگ دارای تنوع زیادی از پوشش‌های سطحی، از مات تا روشن و از جمله برس خورده و حکاکی شده است. می‌توان آن را برجسته یا رنگ آمیزی کرد که ضد زنگ را به یک ماده منحصر به فرد و زیبا تبدیل می‌کند. اغلب توسط معماران برای پاکت ساختمان، طراحی داخلی و مبلمان خیابان استفاده می‌شود .

ویژگی‌های مکانیکی

در مقایسه با سایر مواد، فولاد ضد زنگ دارای خواص مکانیکی قوی در دمای محیط است (زیرا که این فولاد است!) به ویژه، شکل‌پذیری، کشسانی و سختی را با هم ترکیب می‌کند، و آن را قادر می‌سازد تا در حالت‌های سخت شکل‌دهی فلز (عمیق، خمش مسطح، اکستروژن و غیره) استفاده شود و در عین حال مقاومت در برابر سایش سنگین (اصطکاک، سایش، ضربه، کشش و غیره) ارائه دهد. علاوه بر این، رفتار مکانیکی خوبی در دماهای پایین و بالا ارائه می‌دهد که همین ویژگی سبب شده یک ماده اولیه فوق العاده برای ساخت مخزن استیل باشد.

مقاومت در برابر آتش

فولاد ضد زنگ بهترین مقاومت در برابر آتش را در بین تمام مواد فلزی هنگام استفاده در کاربردهای ساختاری دارد و دمای بحرانی آن بالای 800 درجه سانتیگراد است. فولاد ضد زنگ برای مقاومت در برابر آتش و بدون انتشار دود سمی‌در رتبه A2s1d0 قرار دارد .

مقاومت در برابر خوردگی

فولاد ضد زنگ با حداقل محتوای کروم 10.5 درصد به طور مداوم توسط یک لایه غیرفعال اکسید کروم محافظت می‌شود که به طور طبیعی بر روی سطح از طریق واکنش کروم با اکسیژن هوا یا آب تشکیل می‌شود. اگر سطح خراشیده شود، خود را بازسازی می‌کند. این ویژگی به فولادهای ضد زنگ مقاومت در برابر خوردگی آنها را می‌دهد .

قابلیت تمیز کردن

اقلام فولادی ضد زنگ به راحتی تمیز می‌شوند، محصولات تمیز کننده معمولی (مواد شوینده، پودر صابون) کافی هستند و به سطح آسیب نمی‌رسانند. فولاد ضد زنگ به طور کامل الزامات دکوراسیون و ظروف پخت و پز را که نیاز به شستشوی مکرر و موثر دارند برآورده می‌کند .

بازیافت

فولاد ضد زنگ "مواد سبز" است و بی نهایت قابل بازیافت است. در بخش ساخت و ساز، نرخ بازیابی واقعی آن نزدیک به 100 ٪ است. در هنگام تماس با عناصری مانند آب از نظر محیطی خنثی و بی اثر است و ترکیباتی را که ممکن است ترکیب آنها را تغییر دهند از بین نمی‌برد. این ویژگی‌ها، فولاد ضد زنگ را برای کاربردهای ساختمانی در معرض آب و هوای نامساعد، مانند سقف‌ها، نماها، سیستم‌های بازیابی آب باران و لوله‌های آب خانگی مناسب می‌سازد. طول عمر فولاد ضد زنگ الزامات ساخت و ساز پایدار را برآورده می‌کند، و نصب موثر، نصب و نگهداری کم، عمر مفید بی نظیری را برای کاربر تضمین می‌کند .

آستنیتیکس یا سری 300

0.015 تا 0.10 درصد کربن، 16 تا 21 درصد کروم، 6 تا 26 درصد نیکل، 0 تا 7 درصد مولیبدن. وجود نیکل مقاومت در برابر خوردگی را در محیط‌های خاص بهبود می‌بخشد و فولاد ضد زنگ را انعطاف پذیرتر می‌کند. وجود مولیبدن باعث افزایش بیشتر مقاومت در برابر خوردگی در یک محیط اسیدی می‌شود. رایج ترین گریدها 304/304 L و 316/316 L هستند .

موارد و کاربردهایمصرف این ورق استیل

اصلی ترین کاربرد آن همان تولید مخازن استیل است.

بازار بویلر، هوانوردی، قطعات الکترونیکی، تجهیزات راه آهن، لوله‌ها، مخازن مواد شیمیایی و مخازن مواد غذایی، کاربردهای دریایی، ظروف و غیره .

کاربردهای فولاد مقاوم در برابر حرارت

سیستم‌های گرمایش، ژاکت‌های مقاومت، تجهیزات کوره .

مخزن استیل

انواع مخازن استیل

تک جداره

شایع ترین مدل مخزن استیلکه به وفور مورد استفاده قرار می‌گیرد مخزن‌های استیل تک جداره است ظرفیت این مخازن به گونه‌‌‌ای می‌باشد که با ظرفیت ۵۰۰ لیتر تا ۱۵۰ متر مکعب قابل تولید و عرضه است و جنس ورقه‌های مخازن تک جداره نیز تفاوت چندانی با سایر مخازن نداشته و معمولاً از ورقه‌های ۳۰۴ و ۳۰۶ تولید می‌گردند از این قبیل مخازن برای نگهداری محصولات غذایی دارویی و مواد شیمیایی که ph خنثی دارند مورد استفاده قرار می‌گیرد.

توجه داشته باشید اگر از مخازن استیل تک جداره برای نگهداری مواد شیمیایی استفاده می‌شود به هیچ عنوان نباید آن را در مقابل نور خورشید و گرمای محیط قرار داد. چنانچه تمایل به خرید مخازن استیل تک جداره دارید می‌توانید در ابعاد و اندازه‌های مختلف آن‌ها را سفارش داده و تحویل بگیرید.

دو جداره

یکی دیگر از انواع مخزن استنلس استیل، مخزن‌استیل دو جداره است که در ظرفیت‌های گوناگون تولید می‌شود. در مخزن‌استیل دوجداره، برخلاف دیگر مخازن پلی اتیلنی که دو جداره بودن بدنه آنها به مقاومت مخزن ارتباط دارد، دوجداره یا سه جداره بودن بدنه ارتباطی با فشار کاری و مقاومت بدنه و ندارد. بلکه جداره دوم، صرفا به قصد عملیاتی خاصی اضافه می‌شود. به عنوان مثال اغلب رآکتورهای استیل به صورت دوجداره ساخته می‌شوند. زیرا اول اینکه، رآکتور یک مخزن عادی است که بر روی آن یک الکتروموتور با شفت و پولی مربوطه نصب شده و وظیفه چرخش همزن را انجام می‌دهد. دوم اینکه همان طور که در مطالب بالا گفته شد هدف از جداره دوم مقاصد خاصی می‌باشد. در ساده ترین توضیح، جداره دوم عمل جلوگیری از پرت حرارتی را انجام می‌دهد. پس در مخزن استیل، استفاده از پشم شیشه، پشم سنگ و سایر عایق‌های حرارتی در بین جداره‌های اول و دوم، برای این هدف می‌باشد.

در مواقعی دیگر که نیاز به نصب کویل اسپیرال مسی یا استیل بین دوجداره باشد، جداره دوم ساخته می‌شود تا وظیفه افزایش یا کاهش دمای سیال اصلی درون مخزن را بر عهده گیرد. نوع دیگری از مخزن‌های استیل دوجداره هستند که با یک بوشن برای ورودی و یک بوشن برای برگشت آب داغ از دیگ آبگرم نصب می‌گردد. به این طریق سیال گرم کننده بین دوجداره جریان می‌یابد و سیال گرم شونده در جداره داخلی قرار خواهد داشت.

سه جداره

حال که با مخزن‌های استیل تک جداره و دو جداره آشنا شدید لازم می‌دانیم که مطالب مفیدی درباره مخازن استیل سه جداره یا پروسس تانک در اختیارتان قرار دهیم. به جرئت می‌توان گفت که پیچیده ترین و منحصر به فردترین مخازن استیل مخزن‌های پروسس تانک یا مخزن استیل سه جداره است که از استلنس و استیل با آلیاژهای مختلف تولید می‌گردد.

این قبیل از مخازن دارای ظرفیت ۵۰۰ لیتر در کمترین حالت ممکن بوده و می‌توان مخازنی بالای ۱۰ هزار لیتر ظرفیت نیز سفارش داده و تحویل گرفت. قیمت این قبیل از مخازن در مقایسه با سایر مخازن گران‌تر بوده و کیفیت آن‌ها نیز منحصر به فرد و مرغوب هستند. از جمله کاربردهای مهم مخزن استیل سه جداره می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. نگهداری و ذخیره محصول
  2. فرآوری محصول
  3. مخلوط سازی محصول
  4. تغییر دما و تبادل حرارتی

مخزن استیل

لازم به ذکر است که مخازن استیل سه جداره دارای تجهیزات منحصر به فردی می‌باشد که از جمله مهمترین تجهیزات مخزن‌های استیل سه جداره می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • شیر نمونه برداری محصول
  • سیستم دیجیتال انتقال دما
  • ژاکت تخم مرغی
  • گیج دما
  • پی اچ متر
  • درب منهول
  • حجم سنج
  • ساید گلاس
  • همزن
  • cip
  • لودسل
  • شیر اطمینان
  • اگزوز یا هواکش

بررسی قیمت مخازن استیل

قیمت مخازن از چند پارامتر کلی تشکیل می‌شود، که به صورت مختصر در ادامه آنها را توضیح خواهیم داد. شاید شما نیز زمانی برای خرید مخازن استیل اقدام و از شرکت‌های مختلف قیمت مخازن را استعلام نموده اید حتما با قیمت‌های مختلفی مواجه شده اید و گاهاً به دلیل وجود اختلاف قیمت‌های زیاد متعجب گردیده اید. اما دلیل این اختلاف قیمت چیست ؟ آیا مخزنِ استیلی را باید بخریم که گران تر است یا به قیمت‌های ارزان رجوع کنیم؟ و سوالات بسیار زیاد دیگری که هر فردی که برای خرید مخزن اقدام نموده است برایش پیش می‌آید. در ابتدا باید ببینیم که چه مسائلی قیمت مخزن را کاهش یا افزایش می‌دهد. و پارامتر‌های تاثیرگذار در قیمت مخزنِ آیا در کیفیت آن نیز تاثیر گذار هستند یا خیر. مهمترین بخش از قیمت مخزن هزینه ورق استیل است در واقع می‌توان گفت ۶۰ تا ۷۰ درصد قیمتی که ما برای مخازنِ استیل پرداخت می‌کنیم هزینه ورق استیل است حال اگر ضخامت یک مخزن افزایش یابد وزن آن نیز افزایش یافته و در نهایت قیمت مخزن بالا خواهد رفت از طرفی نوع ورق نیز تاثیر بسیار زیادی در قیمت مخزنِ استیل دارد. مخزنی که با ورق ۳۱۶ ساخته می‌شود به مراتب گرانتر از مخزنی است که با ورق ۳۰۴ ساخته خواهد شد(حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد). هر چه یک مخزن تخصصی تر باشد و در تولید آن نیازمند به استفاده از ورقی با ویژگی‌های خاص باشیم حتما قیمت محصول نهایی نیز افزایش خواهد یافت.

بازدید : 298
سه شنبه 8 ارديبهشت 1399 زمان : 1:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مخزن استیل

در خونه رو مى بندم. چون تو اومدى تو. موهام خیسه چون باید برم حموم. لامپ حموم خونه ما با یه جور نور مقدس پر شده. انگار وصله به یه جایی اونوره آسمون. زیر این نوره که قطره‌هاى آب روى بدنم قل میخورن. مى درخشن. ازت میخوام کمکم کنى پشتمو لیف بکشم. چون میترسى میاى تو. شبیه ارواح افسانه اى ژاپنى‌هام. خیس میشى. میزنى بیرون. میرى تو کوچه رو جدول میشینى. از حموم اومدم موهام خشک خشک. با دوتا لیوان چایى. همسایه کنارى مون رد میشه چپ چپ نگاه میکنه میپرسه این شیرینى‌ها چند. من یادم میاد شیرینى نداریم. پول میدم برى شیرینى بخرى. صورتت عرق کرده پریشونى. پول لازم دارى بتونى برگردى پیش من. یه جور شب‌هاى مهتابى. یه جور شب‌هاى بهارى. ولى شیرینى میخرى. برمیگردى ازم میپرسى بهترى؟ من از لا به لاى محافظه پنجره‌هاى خونه جلویى تلویزیون تماشا میکنم. تخمه میشکنم. یه جورایى دراز کشیدم تو پیاده رو. تو شیرینى‌ها از دستت میوفتن داد میزنى که محله رو آب برد. دوش حموم رو نبستى؟ یکم رو سطح آب شناور میشیم. تلویزیون اتصالى میکنه. آدماى تو تلویزیون از ترس فرار میکنن. لوکیشن خالى میمونه. میخندم شنا میکنم از اینور تا اونوره محله. یکى از شیرینى‌هاى خیس شده رو میذارم تو دهنم تا با آب و کف حمومم که دم کردى بخورم. میخندى میگى دیوونه وسط اردیبهشت پیشتم. میگم پس منتظرت میمونم. غرق میشى. داد میزنى دوستت دارم. لم میدم به پنجره طبقه سوم یکى از آپارتمان‌ها که آب اونقد اومده بالا که میتونم توشو ببینم. ولى ترجیح میدم به تو نگاه کنم. اون چیزى که توى چین دماغت میوفته موقع ذوق رو ور میدارم میگم کره خوبیه. میگى کم بزن. میگم بابا من دوستت دارم. معلوم نیست. احمقاى محله زیر آب اعتراض میکنن. شعار مرگ بر دیکتاتور درود بر کارگر میدن. بهشون سنگ میزنم. پرواز میکنم آسمونو میکشم پایین رنگ آبى که توش غرقیم خوش رنگ تر بشه. تو میگى برمیگردیم پلانو. دوباره تمرین. دوباره نمایشنامه. هملت ریششو میسوزونه داد میزنه چون آلت تناسلیش رو گم کرده. من میگم نکنه نیاى دیگه. احمق تو کرونا میگیرى. تو هملت میشى میگى برگرد پشتتو لیف بزنم. برمیگردم پشتم پره چشم. اشک میریزن همه. شبیه قطره‌هایى که از دوش میوفتن رو تنم. همسایه محکم در میزنه. تو داد میزنى: نرگس جواب نمیده. تا وقتى من نباشم جواب نمیده. میترسه بدون من. قول میدم برگردم تا وسط اردیبهشت. همتون یکم صبر کنید. من میگم منتظرت میمونم.

بازدید : 678
سه شنبه 8 ارديبهشت 1399 زمان : 1:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مخزن استیل

اکثر ما که به روحانی رای دادیم، ذکر گه خوردم یک لحظه ام از دهانمان نمی‌افتد. حالا این بزرگ ترین اشتباه من در تمام بیست و یک سال توی تلویزیون معلوم نیست آن لبخند‌های نیشدارش را تحویل کی می‌دهد. بعد از یک کودکی احمقانه به اینجا رسیده ام. بازی و خانواده و مادر و مدرسه و دوست و درس و پرورش، همین چیز‌های محدودی که کودک ایرانی تجربه می‌کند در زندگی من قوام هم نگرفت هیچ وقت. هیچ چیز را درست لمس نکردم. اهل فاز حسین پناهی طوری که صبح‌های نون ببری تازه و پرتو خورشید و دویدن در جنگل‌های گلستان هم نیستم. ریشه گندیده باشد، چه احساسی را روش سوار میشود کرد؟ از زن بودن هیچ چیز نمیدانم. با آلت تناسلی ام بیشتر شبیه یک آدم هورنی ام تا زن هورنی. هنوز توی خیابان چیزی باید روی سرم بندازم. مضحک است بله خودم هم خنده ام میگیرد. از فمنیست بودن تنبلی شیو نکردن برایم ماند و سرخوردگی از حرف‌های پدر سر سفره. با هرکسی خوابیدم خواستم از چیز‌هایی که مربوط به لباس در آوردن است اجتناب کنم و وعده بدهم برای وقتی که شیو بودم، اما با "اینکه خیلی‌هاته" یا "من تو رو همه جوره دوست دارم" خر شده ام. شبیه این بود که می‌خواستند با من مرد خوبی شدن را یاد بگیرند. وگرنه انعکاس آن همه پشم در چشم‌هایشان چرا باید تبدیل به یک سگ دو سر می‌شد و به سمت بیرون از تخت زوزه می‌کشید؟ پدرم چند وقت پیش گفت از اینکه من اهل مطالعه ام خوشش می‌آید. بهم گفت خوب است هربار از کنار اتاق رد می‌شود بی کار نیستم و می‌تواند با من سر اینکه حزب جمهوری اسلامی‌در تاریخ پنجاه و هفت تاسیس شد یا هشت بحث کند، همه این‌ها را گفت و بعد اضافه کرد این‌ها به درد من نمیخورد. اگر پسر بودم خوب بود این چیزها. ولی خب بخت یاری نکرد و حالا که دخترم بهتر است بیخیال شوم. از اعتراض کردن برایم ریختن آب جوش سوپر مارکت روی پا وقت فرار و چند ساعت خشک زده توی متروی آزادی مانده. پشت سر کی فریاد می‌کشیدم؟ برای مطالبه چه کسی مشت می‌کردم؟ هیچ قدرتی اینجا سربرنمی‌آورد. نیست. شما ایدوئولوژی جدی‌‌‌ای می‌بینید؟ لیبرال‌های ایران که فقط آنتی چپ اند و چپ‌هایی که توی توییتر مجلس خودشان را گرم می‌کنند و از خب باشه از سیزده سالگی درگیر آنارشیسم بودی. بله. آن چیزی که در مواجهه با حرف‌هایشان سبز و چسبنده است و روی صورتتان احساس می‌کنید، خودپسندی نفرت انگیز آن‌هاست. از دانشگاه، لاس زدن با پسر‌های هم کلاسی و دشمنی با سال بالایی. از دوست دختر بودن درخواست تری سام و کات شدن خیلی از رابطه‌ها. تازه تلاشم را هم کردم که درخواستم فراموش شود. جواب نداد ولی. از هنر؟ چندتا ژوژمان کلاسی. از فهم اثر هنری؟ هه.

تقصیر من است؟ نه. خواهش میکنم همه چیز را پای من ننویسید. موقعیت جغرافیایی و قرن و خانواده، ژنتیک را هم لحاظ کنید. با تمام این این‌ها، به نظرم تبریک تولد خوب است. توجه، نیاز من است. دوست دارم کسی برایم چیزی بنویسید. اگر هنوز کسی اینجا برایم باقی مانده باشد. آخر من دیگر، بیست و یک ساله شدم.

بازدید : 464
سه شنبه 8 ارديبهشت 1399 زمان : 1:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مخزن استیل

خیابان‌ها زشتند. بی پولیم. مفهومی‌نیست که برایش زندگی کنیم. قرار است با یاری خدا. یاری خدا.

نه. به نظرم هر انقلابی احتیاج به سخنرانی‌های زیاد دارد. کلمات با همان شوری که در دل مردم است باید به زبان بی آید. بیایید چیزی که دوست داریم براساس آن زندگی کنیم را فریاد بزنیم. باتوم‌های زیاد به سرمان میخورد و چیز‌هایی از شقیقه‌هایمان روان می‌شود. اصلا نفهمیدیم کی خیابان‌هایمان انقدر زشت شدند. سر سفره شام و ناهار از مرد سالاری پدرمان عق میزنیم. یک چیزهایی میریزیم کف سفره که قرمز هستند. اما کسی نمی‌بیندشان. نمیتوانیم کل غصه مان را محدود کنیم به همین که ای وای کرونا، پس دیت‌هایمان توی پارک را با ماسک کنیم؟ نه. کرونا در زندان. بازداشت شدن امیر چمنی در کرونا. کسی حاضر می‌شود به کسی که با دستکش و ماسک در سطل آشغال منتظر چیزیست بخندد؟ خون ترس می‌پاشد توی صورتم وقتی از بچه‌های کار دوری میکنم. نه واقعا. رفقا. هر انقلابی نیاز به سخنرانی‌های زیادی دارد. دوست داریم بر چه اساسی زندگی کنیم؟ اینکه چگونه آدم حساب نمی‌شویم، کاملا چند وجهی شده. لنگ میزنیم گریه میکنیم بی پولیم و اخته شده ایم. و مهم تر از همه زنیم و اگر به فلان چیز اعتقادی نداریم، چرا نمی‌رویم از این مملکت؟ سوراخ سوراخیم. سوراخ‌های قرمز.

چه چیزی را فراموش کرده ام؟ همه چیز را. خودم. خانواده ام. فریم و آن ریتمی‌که شعر میسازد. عشق که اصلا حرفش را نزن. همش منتظرم کسی بی آید. برویم سر سخنرانی. چرا جوگیری؟ هر انقلابی احتیاج دارد حرفش را بلند بزند. اتفاقا با احساس بزند. ما شرم میکنیم. ما رنج می‌کشیم. ما تحقیر می‌شویم.خشمیم. نه اینکه از ازل. چیز بیشتری به ما ندادند. گفتند در آبان مردیم چون جوگیریم. رنگ قرمز برای آن‌ها چه معنایی دارد؟ آدم‌هایی که با آجر توی دیوارند داد می‌زدند. زندگی شان را می‌خواهند. که آزادانه برقصند در خیابان. و بقیه که کوتاه بودند مسخره کردند. که هیچ وقت این استعاره از آزادی را نفهمیدند.

مردن غلیظ است اینجا. سبک. مردن اینجا نابودی ست. فراموشی مطلق. شبیه از اول نبودن. مردن اینجا نه اینکه سیاه باشد. قرمز است. اصلا کی خیابان‌هایمان انقدر زشت شدند؟

بازدید : 1014
دوشنبه 18 اسفند 1398 زمان : 3:56
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مخزن استیل

منتظرم کیوان کارش را تمام کند بیاید اینجا. آن ویس واتس اپی را چندباری شنیدم. باید صندلی‌های کافه را برگرداند. جارو. تی. شستن دستشویی. بعد می‌آید. از سانتیمانتال من هنوز ذره‌‌‌ای هم کم نشده. حمام نمی‌روم بوی تنش از تنم در نرود. خوار سانتیمانتال را همچنان دارم فلان می‌کنم. دنبال کار توی نشریه و ایده برای حلقه‌های مطالعاتی توی دانشگاه و چندتا نمایشنامه و اجرا. ولی کرونا. پس من روی توپ توپی‌های تختم نشستم سیگارم را بیشتر میکنم. بله. احتمال ابتلا برای من به اندازه خوبی، خوب هست. قلبم کمی‌بزرگ شده. عشق، بی معنا. بوسه، رندوم. به من گفت چرا من؟ وقتی بیست نفر همزمان توی خانه‌هایشان به تو فکر میکنند گفتم کله پدر آن بیست نفر. بیا همین را بچسبیم برود که خسته ام. مثلا وبر میخوانم. همان جامعه شناسی ارزشی یا روشی. حاجی اما من گوز هم بارم نیست. فقط درگیری بیخودی. کم کم دارم به این شکل بدقواره از هویتم خو میگیرم. کیوان می‌گفت تئاتر و عکس همه شان به چه درد می‌خورد؟ اینا همش الکی ست. کیوان بازیگر خوبی هم اگر باشد. اگر صدایش قشنگ هم باشد. اگر به خاطر تئاتر دارد انقدر سگ دو میزند و این حرف از دهن او باشد. گفت مگر ما چه می‌خواهیم، یه پرچم. یه زبان برای خودمان. زمینی که بتوانیم به آن بگوییم وطن. گفت اصل این است. همه چیز الکی ست. وطن. این واژه عجیب است. غریب. ناآشنا. هواپیما را زدند. کرونا‌ها را گرفتیم. 23 کودک مردند که واقعا مردند؟ دارند زندانی می‌کنند دانشجو‌ها را. یکباری دم در خانه آمدند خایه‌هایمان را کردیم رفتند. وطن همان چیزی بود که ما دهانمان سرویس می‌شود تویش، میمیریم تویش، بی پولی می‌کشیم و شکنجه. برای اعتراضاتی که بیشتر در آن‌ها میترسیم تا عصبانی باشیم زندانی می‌شویم. وطن همان چیزی هست که آدم‌ها اپلای میکنند و از ترکش تا ابد خوشحال می‌مانند؟ باید تصور کنم کیوان از وطن چه می‌خواهد؟ اگر زمینی بشود وطن آن‌ها، قرار است پول را چطور پیش مردم بگذارند؟ قرار است آسمان را چطور ببینند؟ خدا در وطن کرد‌ها قرار است چه شکلی باشد؟ برای خدا چه کارهایی می‌کنند؟ سرمایه آنجا چطور می‌چرخد؟ شهردار‌ها به چه چیزهایی اهمیت می‌دهند؟ نهاد‌های فرهنگی‌‌‌ای هم در کار هست؟ چه خوب است بی وطنی برای این کیوان. حداقل ظلم، دقیقا شکل خودش است. آدم توی وطن خودش و خانه خودش بهش ظلم شود دیگر خیلی نامردی ست. آنقدر نادان ناتوانم که تعجب میکنم چطور هنوز میتوانم دستم را تکان بدهم. انقدر نادان که تعجب برانگیز است هنوز پلک میزنم. چکار میکنیم ما. من. این زندگی دیگر چه کسشری بود که افتاد توی دامن ما. این چه قرنی ست. این همه فاجعه که نمی‌رود پایین هیچ وقت دیگر از گلوی حافظه. گیر کرده. همه مان خفه ایم. خوش به حال تو که بی وطنی.

زنگ زد. کیوان. رسیده.

بازدید : 285
دوشنبه 18 اسفند 1398 زمان : 3:56
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مخزن استیل

من میگندم. الکی میخندم. از دویدن خستم. با من بنشین. چون میدونم چیزی نمیدونم. دنیا هست رو شونم

سنگین*

من یک پیرهن تاناکورایی داشتم. آبی خاکستری با همان نوع نقش‌هایی که با وجود بیست و چهارساعت پوشیدن چیزی ازش یادت نمی‌آید. برای او بود. دوستش داشتم. ظرف میشستم. یک لیوان را. از کثافت حالم بهم نمیخورد. از بالا آوردن بچه‌ها در شب گذشته آن لحظه هم، حالم بهم نخورده بود. چون کثافت دیگر چیز دوری نیست. کثافت همینجا بغل گوشم دارد پچ پچ می‌کند. برای همین یک تیکه از خیاری که چسبیده بود را با تجربه متفاوتی از لبه لیوان برداشتم و انداختم توی سینک. رویش آب کشیدم. بشقاب بزرگ دیگری برداشتم. صدای در آمد. یک گوش بزرگ شدم. تحلیل‌ها اینطور نشان میداد که در اتاق باز نشده. آن‌ها توی اتاق بودند. چیزی به گوشه بشقاب چسبیده بود. عجیب بود. داشتم سعی می‌کردم خودم را مشغول کنم و منطقی فکر کنم. تو کسی را دوست داری و برایش دوست دختر پیدا کردی. آرام بگیر. گوش شدم. صدای در آمد. تحلیل کردم. کسی از اتاق بیرون نیامده بود. بلند داد زدم کیر. مهرداد خندید. یک عالمه کیر در آسمان شناور بود. در خانه هم. من میفهمم وقتی داستایوفسکی برای بیرون و درون راسکلنیکوف تفاوتی نمی‌گذاشت. خفه می‌شدم. ظرف می‌شستم. دوباره صدای در آمد. گوش شدم. در کمد بود. کسی از اتاق حتی نخواسته بود بی آید بیرون. آخرین باری که گوش شدم، خودم را متوجهش کردم. به خودم گفتم تو احمقی. به خودم، هیچ وقت دروغ نمی‌گویم. با خودم روراستم. با خودم بدجنس و بی رحمم. با خودم خوب نیستم.

دست‌هایم را خشک کردم نشستم پشت میز سیگار روشن کردم که بریم دیگر.‌هادی زیبا بود. ولی باید میرفتیم چون مهمان داشت. و چون راست ترش، میخواستم آن دو نفر از اتاق بی آیند بیرون. خستگی مانده بود توی تنم. نه از ظرف شستن. از اینکه مداوم چندبار پشت سر هم گوش شده بودم. حتی چندبار به سرم زده بود موقع ظرف شستن بشکنمش و تیکه شکسته را بگذارم روی رگ دستم و داد بزنم تا نگید چه اتفاقی در آن اتاق می‌افتد خودم را می‌کشم. خسته بودم. وزنش زیاد بود.

ناراحت بودم. عمیقا و عظیما. خیلی آرام ناراحت بودم. با لبخند‌های مهربانی ناراحت بودم. بند کفش‌هایم را بستم. سوار تپسی شدیم و رفتیم. توی ماشین، خانه‌‌‌ای دیدم که یک طرف دیوارش را خطوط مترو کشیده بودند با همان رنگ‌ها. آسمان پر از کیر پرواز کنان بود. توی ماشین، آن دوتا کنار هم نشسته بودند. زیبا بودند. بهم، می‌آمدند. من فقط میخواستم دیگر چیزی نبینم. پیاده شدیم. گذاشتم تپسی پولم را بخورد. یادم افتاد امروز پنجم دی ماه بود. پلیس‌ها را دیدم. یاد پویا بختیاری افتادم. حالم بهتر بود. نور خوبی می‌آمد. آسمان با اینکه کثیف بود اما حال خوبی داشت. میلاد بغلم کرد. رنگ مغازه‌ها حالم را جا آورده بود. با دوست دختر نشستم توی اتوبوس. توی اتوبوس دختر بچه‌‌‌ای تا مدت‌ها حواسش به ما نبود و ناز بود. با آفتاب و آن اُسمان همه اش داشت ناز تر می‌شد. دوست دختر با من حال کرده بود. با هم در مورد دنیا حرف میزدیم. راجع به دوست پسر پولدار. با ماشین و خانه.

خیلی خوب پیش رفتیم و داشتم کم کم اتاق را فراموش میکردم که گفت: دیشب من رو بوسید.

http://s6.picofile.com/file/8382907068/01_%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%B3%D8%A7%D9%84.mp3.htm l

بازدید : 651
دوشنبه 18 اسفند 1398 زمان : 3:56
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مخزن استیل

راستى،

خونهَ رو گرفتیم. بلوار کشاورز. تا دانشگاه، اگه قبلش سر دکه اى واس خاطر سیگار وقت نلف نکنم، فوق ترینش ده دقیقه اى بیشتر راه نى. با یه نگاه سرسرى همه عاشقش میشن. به نظر منم قدى که املاکى و شبنم میگفتن حمومش کثیف نبود. حیاط بزرگ و یه درخت انار محترم خمیده هم دربست در اختیار ماست. میخوام بگم بهترین جاست واسه اینکه سر ناخونک زدن به سس ماکارونى با شبنم دعوا کنم. برنامه دارم فیلم بندازم رو دیواراش با پروژکتور و بگم بچه‌ها بیان با هم فیلم ببینیم. برنامه دارم اتاقک ته حیاط و لابراتوار کنم. آگراندیسور بخرم. نگاتیوامو خودم چاپ کنم و با دوست پسرم توش سکس کنم.

خیلى خوشحالم. از اینکه مجبورم از انتزاع پرت شم تو این واقعیت کثیف که مثلا هرماه چقد بذاریم کنار تا خودمون رو به اون اجاره بدجنس دست تکون دهنده برسونیم خوشحالم میکنه. دغدغه و وارد عدد شدن میذاره در مورد همه چى روشن تر باشم. این خونه علاوه بر همه این‌ها یه املاکى خوب هم بهمون داد تا هى بتونیم زیاد ببینیمش. میخوام بگم، کارکرداش خیلى بیشتر از اونیه که فکرشو بکنى.

حالا صبر کن بریم توش.

چیزهایى منتظرم هستن که مطمئنم الان هیچى هیچى ازشون نمیدونم. ولى میام مینویسم ازشون. خیلى زیاد منتظرم.

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 46
  • بازدید سال : 52
  • بازدید کلی : 4885
  • کدهای اختصاصی